شایعات رفتن استاندار کنونی مازندران در ماه ها یا هفته های آتی سبب شده تعدادی نام خود را به عنوان گزینه جانشین مطرح کنند که هیچ کدام رنگ و بوی واقعیت ندارد. چند هفته ای است که از عزم رییس دولت تدبیر و امید برای تغییر در چند عضو کابینه شایعاتی به بیرون درز کرده است."آرمان" هم از تغییر چهار وزير و البته يك معاون رئيسجمهوری و رئيس دفتر دكتر روحاني خبر داد. محمد شريعتمداري در مقام معاون اجرايي، علي ربيعي در نقش وزير كار و تعاون اجتماعي، محمدرضا نعمتزاده در مقام وزير صنعت، معدن و تجارت، محمود گودرزي در جايگاه وزارت ورزش و جوانان، علي اصغر فاني در جايگاه وزير آموزش و پرورش و محمود اسلاميان رئيس سازمان بازنشستگي، اسامي ليست احتمالي تغيير هستند.البته در ليست تغييرات بايد نام برخي استانداران را هم ذكر كرد كه نتوانستند انتظارات دولت را بر آورده سازند. پس از جدایی استاندار خوزستان از همراهی با دولت یازدهم، اکنون نام 2 تا 3 استاندار دیگر نیز برای تغییر شنیده می شود. استاندار مازندران از جمله افرادی است که از ماه های نخست صدارتش بر این مسئولیت، گاه گاهی زمزمه رفتن اش شنیده شده بود، اما این روزها خبرها از عزم جدی تر تهران برای تغییر حکایت دارد.این در حالی است که گفته می شود حامی کلاسیک ربیع فلاح یعنی رضاصالح امیری و تا حدودی محمدباقر نوبخت نیز به خداحافظی فلاح رضایت داده اند و حتی چندی پیش در محافل و رسانه ها، گزینه دوم صالحی امیری برای صدارت استانداری مازندران نام خود را مطرح کرده بود.شایعات رفتن استاندار کنونی مازندران در ماه ها یا هفته های آتی سبب شده تعدادی نام خود را به عنوان گزینه جانشین مطرح کنند که هیچ کدام رنگ و بوی واقعیت ندارد.سایت محلی مازند نومه نیز بیش از این در گفتگو با آجدانی یکی از حامیان ربیع فلاح استاندار از گلایه مندی عملکردی استاندار سوال کرد که عده اي معتقدند كه ربيع فلاح استاندار دولت تدبير و اميد در مازندران و تيم مديريتي او فاقد برنامه توسعه اي براي مازندران هستند و او و تيم مديران اجرايي استان را در تحقق و پيشبرد اهداف توسعه در مازندران ناموفق دانسته و مسئوليت ناكامي توسعه در مازندران را ربيع فلاح و تيم مديريتي او در استان مي دانند. که وی در ارزيابي خود از ديدگاه منتقدان فلاح و سرگذشت وضع كنوني توسعه و سرنوشت و آينده توسعه در مازندران گفت: اجازه بدهيد با صراحت بگويم كه بسياري از آناني كه معتقدند دكتر ربيع فلاح و تيم مديريتي او مسئول ناكامي توسعه در مازندران هستند، دانش كافي و لازم را درباره مفهوم، ماهيت، مؤلفه ها، ويژگي ها و الزامات توسعه ندارند. متأسفانه در ايران و از جمله در مازندران عادت شده است كه همه خود را متخصص و نظريه پرداز توسعه بدانند بدون آن كه بسياري از آن ها با الفباي مقوله ي توسعه آشنايي كافي و حتي لازم را داشته باشند.ترديدي نيست مازندران با توسعه ي مطلوب و كارآمد فاصله دارد و آسيب شناسي نقادانه و ارائه راهبردهاي كارآمد كارشناسانه بسيار ضرورت دارد. اما تأكيد مي كنم كه چنين آسيب شناسي و نقدي نيازمند نگاه عالمانه و منصفانه است. نمي توان بدون دانش به مقوله ي توسعه، به آساني شعار زنده باد و مرده باد سر داد. اينكه در ميزان ناكامي توسعه در مازندران مبالغه كنيم يا علل و مسئوليت اين ناكامي را متوجه و محدود يك شخص يا يك نهاد و گروه خاص كنيم، يك نگاه عالمانه و منصفانه نيست.ما براي طرح نقد و ارائه راهبرد درباره مقوله ي توسعه در مازندران بايد در مرحله ي نخست، از يك دانش پيشيني درباره مقوله ي توسعه و در مرحله ي بعدي از دانش پسيني براي اصلاح و تكامل نظريه ها، ساختار، برنامه ها، روش ها و منابع و ابزار توسعه در مازندران برخوردار باشيم. هنگامي مي توانيم از توسعه سخن به ميان آوريم كه براي اين پرسش ها و پرسش هايي از اين دست پاسخي درست ارائه كنيم كه: توسعه چيست؟ آيا توسعه يك پروژه است يا پروسه؟ ويژگي ها و مؤلفه هاي توسعه چيست؟ ابعاد توسعه كدامند؟ ابعاد مختلف توسعه از جمله توسعه ي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، امنيتي، علمي، تكنولوژيكي و فناوري هر يك چه مفهومي دارند و نسبت ميان آن ها با يكديگر چيست؟ توسعه ي پايدار و الزامات آن كدامند؟ شاخص هاي اندازه گيري كمي و كيفي توسعه چيست؟ تكوين و تحول و تكامل توسعه از چه بايدها و نبايدها و قواعدي پيروي مي كند و بازيگران و نقش آفرينان توسعه چه كساني هستند و در مديريت توسعه چه نهادها و چه افرادي سهيم هستند؟ ما نمي توانيم بدون اطلاعات و دانش به مقوله ي توسعه و نقد آن ورود كنيم. چنين ورودي هيچ كمكي به تكوين و پيشرفت توسعه ي كارآمد و اثر بخش نمي كند. در نگاه به سرگذشت توسعه و وضع كنوني آن در مازندران نمي توانيم و نبايد از برابر اين واقعيت فرار كنيم كه چه در مقام نظر و چه در مقام عمل هنوز با يك درك درست و كارآمد و يك برنامه و عمليات اجرايي توانمند و اثر بخش توسعه اي به عنوان وجه غالب بر رفتار سازماني از يك سو و رفتار اجتماعي از سوي ديگر فاصله داريم. در اين فاصله و تبعات منفي ناشي از آن با درجات متفاوتي هم حوزه ي فرهنگ عمومي، هم حوزه فرهنگ نخبگان و هم حوزه هاي مديريت دولتي و ساير قواي حكومتي و نيز بخش خصوصي سهيم هستند. دقت كنيم كه قطار توسعه بدون مديران توسعه محور به مقصد نخواهد رسيد. وجود مديران فاقد تفكر توسعه محور يا مديراني كه قادر به اجراي برنامه هاي توسعه محور نباشند مانع توسعه در مازندران خواهد بود.