با آغاز ثبت نام نامزدهای نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، عملاً پروژه انتخابات هفتم اسفند 94 کلید خورد و احتمالات انتخاباتی در اقدامات عملی رونمایی شد و حداقل معلوم گردید که چه کسانی قرار است در گود انتخابات به زورآزمایی تبلیغاتی با رقبای خویش بپردازند و نهایتاً چه کسانی با بکارگیری توان و فنون کارآمد خویش، بازوبند پهلوانی در لیگ انتخابات را به بازو خواهند بست!
حداقل کاری که تعدد و تنوع حضور و مشارکت انتخاباتی نامزدها انجام می دهد، تقویت و بروز محسوس احساس مسئولیت مردم نسبت به تعیین سرنوشت خویش و کمک به ارتقای ضریب هشیاری افکار عمومی در این ایام حساس و تعیین کننده می باشد که از این بابت باید از نامزدها و اعضای فعال ستادهای انتخاباتی آنها متشکر بود!
در این یادداشت ضمن درک اهمیت استثنایی انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دلایل مصاف های اخیر بین برخی طیف ها و نامزدهای محترم خبرگان، ترجیحاً با تعیین اولویت نگاه به نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی متذکر می شوم که نامزدها با شعارها، برنامه ها، وعده ها، تئوری ها، ادعاها، ژست ها و خلاصه با اهداف متنوعی وارد عرصه انتخابات شده اند که در این میان، کمترین برکت چنین اعلام آمادگی هایی، اولاً وقوف مسئولین جامعه به گستردگی مشکلات معیشتی مردم و نیز توجه دادن به اولویت های غیرمعیشتی از جمله همین مباحث سیاسی-اعتقادی روز است که فضای گفتمانی چهره های بارز سیاسی و فرهنگی را به خود اختصاص داده است.
حضور گسترده نامزدها از طیف ها و چهره های مختلف خود به خود منجر به گستردگی مشارکت اقشار مختلف جامعه خواهد شد و از طرفی زمینه های مطالعه مجدد و مرور مهمترین مسائل جامعه را توسط همه اقشار فراهم خواهد آورد و در فرازهای بالاتر استعدادهای جدیدی را به مدیریت عالی کشور معرفی نموده و علاوه بر همه اینها منجر به توسعه ی همدلی و همزبانی مردم و نظام و مخصوصاً با دولت که در خط مقدم جبهه های خدمت اجرایی است، می گردد.
البته در این میان چند نگرانی عمده خاطر ما را بشدت می آزارد که یکی دادن وعده های دروغ و یا غیرقابل تحقق و بالابردن سطح انتظارات مردم و دیگری اوج گیری مجدد موج اختلافات گذشته و بهم خوردن تعادل سیاسی و فرهنگی جامعه است که در این زمینه اعمال مدیریت قوی تر در ایام انتخابات الزامی بنظر می رسد.
اما در مجموع اگر چه دروغگویی های فردی و اجتماعی در قالب های مختلف از جمله دادن وعده های دروغ، ادعاهای دروغ، خبرهای دروغ، تحلیل های دروغ، محبت های دروغ، ژست های دروغ، رزومه های دروغ، قسم های دروغ، شهادت دادن های دروغ، ارائه اسناد و مدارک دروغ، ساخت و اشاعه ی اخبار و شایعات دروغ، تأییدات دروغ، همراهی با دروغگویان، انتشار مطالب دروغ، ترویج دروغگویی و دهها جلوه ی مربوط به دروغ از سیئات اخلاقی و حرام مؤکد شرعی و در جامعه نیز یک پدیده ی پلید تلقی شده و دارای عواقب خطرناک و از مظاهر بارز بی تقوایی است و پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز دروغ را "مادر گناهان" نامیده اند و نباید برای موفقیت به دروغ متمسک شد، اما باید بپذیریم که ایام موسوم به ایام انتخاباتی در ردیف محدودفرصت هایی هستند که ما در جامعه شاهد توسعه ی اطلاع رسانی و کاهش خودسانسوری ها و دگرسانسوری ها در این عرصه ایم و طی آن در کنار برخی دروغها و جوسازی ها، واقعیاتی نیز از پشت پرده ها انتشار می یابند که با لاپوشانی های مرسوم و عادت های غلط مألوف، مأنوس نیستند و عده ای هم تعمداً و شاید مبتنی بر منافع خود و مصالح حزبی و جناحی شان نمی خواهند واقعیت های پنهان را منتشر و یا انتشاریافته ها را باور کنند و از این رو اسم آن را جوسازی، تخریب، شایعه و یا هر عنوان مطلوب مدنظر خود می گذارند، فلذا ما نباید از هرگونه پدیده ی عادت ستیز و نوآور انتخاباتی پرهیز و گریز نشان دهیم و صرفاً نگران انتشار اخبار نگران کننده باشیم! چرا که برخی از این نگرانی ها، بیدارکننده و نیز افشاگر چهره های غیرموجه ای است که متأسفانه مدتها پشت نقاب شعارهایشان، مردم فریبی کرده و حتی محبوبیتی هم برای خود کسب می کنند !
اما در خصوص انتخابات باید بدانیم که رسالت مردم دقیقاً پس از گذر نامزدها از فیلترهای اولیه و چندگانه ی شورای محترم نگهبان آغاز می شود و آنچه که مهم تر از این مرحله است، مشکل حضور ناصالحان و نااهلان در عرصه ی رقابت های انتخاباتی نیست، بلکه مشکل اصلی، سختی انتخاب لایق ترها از میان لایق ها، کارآمدترها از میان کارآمدها، شجاع ترها، سالم ترها، ولایی ترها، مجرب ترها، فعال ترها، بانگیزه ترها، مردمی ترها، دلسوزترها، امتحان داده ترها، بصیرترها، قوی ترها، غنی ترها، استکبارستیزترها، متعهدترها، پیگیرترها، محرومیت کشیده ترها، سختی کشیده ترها، خطرپذیرترها، منفعت گریزترها، باندگریزترها، وام دارنشده ها، ثابت قدم ترها، ولایتی های روزهای مبادا، محکم ترها، ایثارگرترها، وفادارترها، آرمان گراترها، انقلابی ترها، دین دارترها و خلاصه انتخاب برترهای همه جانبه از میان تأییدشده های شورای محترم نگهبان است که با توجه به تبلیغات اغواکننده، رودربایستی ها، تیم سازی ها و شگردهای حرفه ای، کار بسیار دشواری است!
چرا که تعیین کف صلاحیت ها توسط شورای محترم نگهبان، اشاره به تأیید ساختاری و ضوابط اداری و عبور از فیلتر و سرند درشتی است که در اولین مرحله همه آزمون ها مرسوم است که نهایتاً به ارائه چندبرابر سهمیه نهایی منجر می شود! اما سقف تعیین صلاحیت که به عهده ی مردم است، اشاره به گزینش های تخصصی بر اساس محدودیت های سهمیه ای و صلاحیتی، نیازهای تخصصی و کاربردی و نیز شرایط خاص استقرار در فرازهای مدیریتی و بالادستی نظام است که طبعاً بلندآسمان ها باید در سیطره ی بلندپروازها قرار گیرند!
و در این رابطه کسی تردید ندارد که وظیفه ی مردم یعنی انجام عملیات تخصصی تشخیص اصلح از صالح به مراتب سخت تر و پیچیده تر از وظیفه شورای محترم نگهبان یعنی انجام عملیات عمومی تشخیص صالح از ناصالح است و از این نظر باید با بصیرت دینی و ولایی، بطور همزمان هم نیم نگاهی به مسائل عقیدتی و هم نیم نگاهی به مسائل معیشتی داشت تا نماینده ای برگزیده شود که قادر به پروازهای بلند با دو بال تعهد و تخصص باشد که در نیمه راه مسئولیت ها و رسالت هایش کم نیاورده و یا به هر دلیلی به بیراهه نزند!
و البته با توجه به پیشینه ی عملکردی مردم ما در انتخابات متعدد سی و چندسال گذشته، مستند به اغلب ادوار مجلس شورای اسلامی و نیز مروری بر اکثر نمایندگان منتخب، قطع یقین قطار سریع السیر نگاههای ما و سایر ناظران سیاسی و اجتماعی، همچنان روی ریل مستحکم امیدواری ها در حال حرکت است و جای نگرانی خاصی نیست و این تذکرات بیشتر برای یادآوری همان ضرورت های تعیین کننده و منجر به صحت عملکردهای گذشته است.
به هر حال اگر در عالم مثال، مجلس شورای اسلامی را یک بیمارستان بزرگ، جامع و تخصصی فرض کنیم و کمیسون های آن را مثل بخش های تخصصی در نظر بگیریم، نمایندگان را نیز باید طبیان حاذقی بپنداریم که قرار است در طول یک دوره چهارساله نمایندگی، مشکلات و بیماری های جامعه را در ابعاد مختلف مدیریتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، علمی، فنآوری و غیره رصد کرده و بیماران وخیم را به اتاق های عمل برده تا با تیغ تدبیر خود به جراحی آنها پرداخته و در نهایت بیماری و بیماران را درمان و بیماری ها را ریشه کن کنند.
از این رو باید در میان نامزدهایی که با توانایی های متنوع، پای در عرصه رقابت های انتخاباتی گذاشته اند، کسانی را به عنوان نماینده برگزینیم که قابلیت کاربردی و نیز برتری کارآمدی مشهودی در عرصه های کاربردی در مقایسه با رقبای خود داشته و مطمئن باشیم که حضور منتخبین ما در این بیمارستان تخصصی، قطعاً مفید به فایده بوده و آنها نه تنها سربار مجلس نخواهند بود، بلکه سرباز جامعه و مردم خواهند شد!
فلذا ایام انتخاباتی که با میدان داری چهره های بنام جامعه، فضاسازی ها و جریان سازی های جدید جامعه را رقم می زند، باید فرایند گسترده و پیچیده ای را به موضوع تشخیص سره از ناسره و نیز اصلح از صالح تخصیص دهد تا با رأی مردم عملاً حضور کسانی برای امر نمایندگی تجویز شود که خدای ناکرده، کسی از آنها فکر نکند که مجلس، جای تجربه و یا بزرگ شدن کوتوله هاست، چرا که همه می دانند و می دانیم که مجلس جای پیاده سازی تجربه ها و حضور و نقش آفرینی های بزرگان مجرب جامعه است.
فلذاست که مسئولیت دو فیلتر عمده که ایفاگر نقش های تعیین کننده اند، یعنی اولاً شورای محترم نگهبان برای تعیین کف صلاحیت نامزدها و صدور مجوز حضور در رقابت ها و ثانیاً مردم برای انتخاب اصلح و تعیین سقف صلاحیت ها، سنگین و سنگین تر می شود و یقیناً اگر هر کدام از این دو به وظایف خود درست عمل کنند، قطعاً ما انتخابات دل انگیز و تأثیرگذارتری خواهیم داشت.
در پایان از همه رسانه های انتظار می رود تا با مشارکت در شفاف سازی ها، به تقویت شناخت افکار عمومی از ماهیت نامزدها و نیز کیفیت برنامه های ارائه شده و نهایتاً ارزیابی حضور آنها در مجلس پرداخته و به یاری مردم بشتابند تا انشاءالله ما انتخاباتی در شأن مردم و مجلسی در شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی که مرضی رضای خداوند متعال باشد، داشته باشیم.
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه-94/10/3