ساری :شعبان وفایی نژاد چند سالی است که هم شهردار و هم تعدادی از اعضای شورای شهر مدعی هستند که هیچگونه هماهنگی ، حمایت و هدایتی از سوی استانداری در چرخش سازندگی شهر ساری وجود ندارد ؛ سوأل بنده از همه مسئولین استان اینست که چرا و چگونه ممکن است این همه شاهد انتقاد و اعتراض در عملکرد شما در نزد مسئولین ملاحظه کنیم ؟ مسئولین استان چه مشکلات در مرکز استان دارند که مسئولین شهرستان چنین دیدگاهی داشته و آنها چه انتظاری از مدیران استانی دارند ؟ گفته می شود مسئولین شهر ساری همه گونه تلاش و رایزنی را برای جذب اعتبارات مالی به منظور حل مشکلات بحران مالی در شهرداری جهت پیگیری زیرساخت های شهری انجام داده اند ؛ در حالی که اعتبارات مرتبط به اجرای چندین پروژه برای جذب در شهرداری مهیا شده بود اما زمانیکه این اعتبارات مالی وارد استان شد که مقرر بر این شده بود که به شهر و شهرداری ساری تعلق بگیرد که با کمال تعجب ناگهان مسئولین استان سنگ ناسازگاری و کارشکنی در فعالیت های شهرداری ساری را بر زمین کوبیدند تا این اعتبارات جذب شهرداری ساری نشود ؟!این ناسازگاری ها موجب تأخیر در اجرای پروژه های عمرانی در شهر ساری شده است در حالیکه بسیاری از مسئولین استان در شعارهای بدون عمل خود ، دم از حمایت از مرکز استان می زنند اما در عمل می بینیم که هیچگونه دلنگرانی نسبت به مشکلات شهر ساری ندارند و این شهر را به عنوان مرکز استان یا پیشانی مازندران مورد توجه خود قرار نمی دهند . اگر ما در شهرستان آمل شاهد حضور و فعالیت 70 درصد کارخانجات بزرگ صنعتی و دامی و کشاورزی هستیم باید از حضور رجال سیاسی این شهر در مراکز قدرت و تصمیم گیری ها به نیکی یاد کرد اگر در غرب مازندران شاهد این همه تحولات مثبت در صنایع مختلف به خصوص در حوزه گردشگری هستیم آن را باید به حضور مدیرانی همچون طاهایی ها مرتبط دانست یا احیای بندر امیرآباد بهشهر را می توانیم مرهون وجود مهندس کشاورزیان یا تأسیس کارخانه ماشین سازی در بابل از وجود حداقل 7 استاندار و معاون استاندار ، اما چرا از احداث بندر فرح آباد – احداث کارخانه ماشین سازی در شهر ساری – احداث پالایشگاه نفت در کیاسر – احداث ترن هوایی و کشتی مسافربری در ساری هیچ خبری نشده است ؟ چرا ساروی ها طی 36 سال گذشته از داشتن حتی یک استاندار نیز محروم بوده اند ؟ چرا در حال حاضر ساری باید رکورد دار بیکاری در بین همه شهرهای استان های شمالی باشد و چرا ساروی ها بیشترین آمار مهاجرت را در بین استان های شمالی در اعزام کارگر به استان های دیگر به خود اختصاص داده اند ؟ چرا اکثر روستاهای ساری تهی از سکنه شده و چرا روستائیان از مناطقی همچون دودانگه و چهاردانگه در حال مهاجرت به استان های دیگر هستند ؟ چرا این افراد مهاجرت را عاملی موثر در رفع بیکاری شان می دانند ؟ آیا استانی پیدا می شود که به اندازه مازندران دارای پتانسیل و ظرفیت های اشتغال زایی باشد ؟ آیا با وجود این همه مواهب خدادادی و ظرفیت های بالقوه انسانی ، باید این استان در حوزه بیکاری ، جزو ضعیف ترین ها باشد ؟ چرا ساری تنها شهرستان در سطح کشور است که هنوز در همه مناطق آن شاهد گازرسانی نیستیم ؟ چرا ساری از نظر داشتن امکانات و فضاهای ورزشی ، از فقیرترین شهرهای مازندران به شمار می رود و چرا در شهری همچون ساری احداث یک سالن اجتماعات فرهنگی باید 10 سال زمان ببرد؟ نگارنده با استناد به تاریخ این شهر یادآور می شود ساری از نادرترین شهرهای کشور است که امکانات و تأسیسات فرهنگی ، هنری و ورزشی قبل از انقلاب آن بیش از انقلاب به بعد بوده است این بدان معناست که پس از انقلاب به نسبت افزایش جمعیت در این شهر شاهد کاهش چشمگیر اماکن و فضاهای ورزشی در ساری هستیم و این نکته قابل تأملی است که بیش از همه مسئولین را به توجه به آن دعوت می کنم . تأکید می شود ساری و ساروی ها در همه ابعاد مظلوم واقع شده اند و مسئولین استان نه تنها خدمتی به عمران و آبادانی این شهر نمی کنند بلکه همواره با مانع تراشی های متعدد و گوناگون ، خود مانع خدمت رسانی به مردم این شهر می شوند .صاحب قلم اشاره به این موضوع دارد که مبحث مطرح شده به هیچ عنوان ارتباطی به مواضع استاندار حال حاضر با شهر ، شهرداری و شورای شهر ساری ندارد بلکه موضوعی کلی از سیاست طول تاریخ مدیران استان نسبت به وضعیت شهرستان ساری و بی توجهی مسئولین مازندرانی به مرکز استان به رشته تحریر درآمد ؛ متأسفانه این مدیران خود را تافته ی جدابافته از مرکز استان می دانند تا کل شهرستان ساری در مظلومیت کامل به سر ببرد رابطه کاری بین مسئولین ، مازندران و مردم استان با ساری یکطرفه باشد.