محمدجواد حقشناس در اعتماد نوشت: در يك ماه اخير شاهد موضعگيري يكسان از دو چهره محبوب عرصه سياسي كشور بودهايم. تصميم مهم و قابل توجهي مبني بر اينكه ديگر قصد بازگشت به قدرت را ندارند كه ابتدا توسط سيد محمد خاتمي مطرح شد و اكنون نيز اين موضع توسط علياكبر ناطق نوري اعلام شده است. به نظر ميرسد شاهد يك نوع واقعگرايي در سپهر سياسي كشور هستيم كه اين دو نمونه اخير به نوعي نشان از واقعيت سياست و سياستورزي در جمهوري اسلامي دارد.
با نگاهي گذرا به كارنامه آقايان محمد خاتمي و ناطق نوري درمييابيم كه هر دو اين شخصيتها سوابق بسيار درخشاني از همراهي با ديدگاههاي حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامي دارند كه انسجام و شكلگيري اين شخصيتها خاستگاه قابل دفاعي دارد و در نخستين برهه از پيروزي انقلاب اسلامي نيز حضورشان در عرصه سياست در حوزههاي اجرايي و در همراهي با ديدگاه امام (ره) كاملا ملموس است. حضور در كابينه مهندس موسوي و پس از آن عضويت در مجلس شوراي اسلامي و ايفاي نقش هر كدام در رياست دو قوه مجريه و مقننه كشور گواه بر نقش تاثيرگذار آنها در اجراي امورات كشور است.
اكنون نيز اين دو چهره در اوج موقعيت اجتماعي و با كولهباري از تجربه از سرمايههاي بزرگ جمهوري اسلامي به حساب ميآيند. اما اينكه امروز شاهديم كه اين دو شخصيت سياسي در اوج پختگي سياسي و محبوبيتي، اينچنين خود را بازنشسته از عرصه سياست اعلام ميكنند، از يك طرف ميتوان اين را نوعي نگاه واقعگرايانه به عرصه سياست بدانيم كه به گونهاي طراحي شده كه موقعيت لازم را براي ايفاي نقش چنين افرادي فراهم نميآورند و از طرفي ديگر نيز با توجه به شناختي كه اين دو شخصيت از عرصه سياست دارند فضا را براي سياستورزي خود در ايفاي نقش جدي و پررنگ در عرصه سياست كشور مهيا نميبينند. اين موضوع با دادن يك فرصت مناسب بايد فراهم شود تا پرسيده شود كه سابقه سياست كشور از نگاه اين دو شخصيت چگونه ديده ميشود و دلايلي كه علاقهمندي يا حضور در سياست را مناسب نميبينند، چيست؟ در حالي كه شايد از موضع بنده به عنوان فعال سياسي احساس ميشود زمان براي بازنشستگي سياسي دو چهره مطرح هنوز فرا نرسيده است.
حال اگر وجود اين چهرهها براي يك حضور پررنگ در عرصه سياست ممكن است سخت ارزيابي شود اما حضور آنان در اتاق فكر و فضاي سياسي به عنوان نسل تاثيرگذار در بيان مواضع و اعلام نظر و ساماندهي دو حوزه اصلاحطلبي و اصولگرايي به نظر ميرسد ميتواند ايفاگر نقشهاي جدي باشد. اين مهم بهويژه در طيف اصولگرايان با اتفاقي كه براي آيتالله مهدويكني پيش آمد به عنوان يك چهره تاثيرگذار در جريان اصولگرايي و موقعيتي كه در جامعه روحانيت مبارز داشت نقش شناخته شده ناطقنوري در جريان سياسي ميتواند تاثيرگذار باشد و اين روند براي محمد خاتمي نيز به عنوان محوريترين عضو جريان و تشكل اصلاحطلب به همين شكل ميتواند صورت بگيرد.
مانند آنچه كه امروزه سيد محمد خاتمي در شوراي مركزي اصلاحطلبان طراحي كرده انتظار ميرود كه علي اكبر ناطقنوري نيز بعد از اعلام بازنشستگي خود همين سبك و سياق را در پيش بگيرد و از اين بابت شايد بتوانيم به يك مجمع متشكل از دو جريان سياسي كه اوج آن شكلگيري احزاب فراگير اصولگرا و اصلاحطلب با محوريت آقايان خاتمي و ناطق نوري است، برسيم.